نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
از مؤثرترین راههای رسیدن به توسعه پایدار، جلب مشارکت مردم در فرایند توسعه از مرحله تصمیمگیری تا اجرا است. رفتار انتخاباتی بیانگر الگوی خاصی از رفتار سیاسی است که مبتنی بر مجموعه نگرشها، ارزشها، ایستارها، هنجارها و آداب و رسوم یک جامعه میباشد. هدف از نگارش این مقاله بررسی رابطه میان دینداری و رفتار انتخاباتی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز میباشد. روش تحقیق پژوهش در جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها، روش پیمایشی میباشد. این مطالعه بر روی 155 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تبریز صورت گرفته است؛ برای جمعآوری اطلاعات، از پرسشنامه استفاده شده است که اعتبار آن، به روش صوری، و پایایی آن، به کمک آماره آلفای کرونباخ سنجیده شده است و داده ها از طریق نرم افزار SPSS تحت محیط ویندوز تجزیه و تحلیل شدند. با تقسیم دینداری به چهار بعد اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی، به همراه در نظر گرفتن سه وجه از رفتار انتخاباتی یعنی ابعاد تماشاگرانه، متوسط و فعال مشاهده می شود که همبستگیهای معناداری میان ابعاد دینداری و رفتار انتخاباتی پاسخ گویان وجود دارد
کلیدواژهها
- مقدمه
این واقعیت که دو مقوله "دینداری" و "مشارکت مردی" طی قرن گذشته سهم بالایی در مطالعات سیاسی داشتهاند و چنین به نظر میرسد که حداقل در چهار دهه پیشرو همچنان تحت تأثیر این دو عامل باشد، ما را به آنجا رهنمون میشود که پرسش از نسبت دینداری و مشارکت مردمی در عرصه سیاسی را بیش از پیش جدی تلقی نموده و بدان عطف توجه نماییم. بویژه اینکه جمهوری اسلامی با ارائه الگوی بومی "مردمسالاری دینی" در این زمینه پیشگام میباشد. بابرسی انتقادی مطالعات موجود مشخص میشود که
- ملاحظات مفهومی و نظری
از دیرباز مشارکت یکی از اساسیترین صورتهای روابط اجتماعی بوده و به عنوان یکی از محورهای موضوعی در جامعهشناسی تلقی شده است (Boix and Stokes, 2009: 28) . مشارکت را نوعی کنش هدفمند در فرایند تعاملی بین کنش گر و محیط اجتماعی او در جهت نیل به اهداف معین و از پیش تعین شده تعریف نموده اند. فرایندی که افراد جامعه به صورت آگاهانه و جمعی با در نظر داشتن اهداف معین و مشخص که منجر به سهیم شدن آنها در منابع اجتماعی میشود، در آن شرکت میکنند (Parsons, 1991: 83).
1-1. مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی به عنوان یکی از انواع مشارکت از شاخصهای توسعهاجتماعی[1]،توسعه فرهنگی[2]وتوسعه سیاسی[3] در کشورها بهشمار میرودو از مصادیق حضور مردم در تعیین سرنوشت خود است (Abdullahi, 2011: 4189). از مؤثرترین راههای رسیدن به توسعه واقعی و با دوام، همان جلب مشارکت مردم در فرایند توسعه از مرحله تصمیمگیری تا اجرا است(Stokes, 2003: 361-378.). از منظر جامعهشناسی سیاسی، مشارکت سیاسی از ویژگی ها و مشخصههای جامعه مدنی است. به طور کلی، مشارکت سیاسی پدیدهای پیچیده و دارای ابعاد متعدد است که ارتباط میان جامعهی مدنی و جامعه سیاسی را عملی میسازد(Leighley, 1996: 447-463). مشارکت سیاسی بیانگر الگوی خاصی از رفتار سیاسی[4] است که مبتنی بر مجموعه نگرشها، ارزشها، ایستارها، هنجارها و آداب و رسوم یک جامعه میباشد (Putnam, 2000: 169). هانتینگتون و نلسون،[5] مشارکت سیاسی را کوششهای شهروندان غیردولتی به منظور تأثیر نهادن بر سیاستهای عمومی میدانند (Huntington and Nelson, 1976: 14). مک کلاسکی[6] مشارکت سیاسی را آن دسته کنش های داوطلبانهای میخواند که از طریق آن اعضای یک جامعه در گزینش حاکمان و به طور مستقیم و غیرمستقیم در شکلگیری سیاستهای عمومی سهیم میشوند (McClosky, 1968: 249). ازدیدگاه وینر[7] مشارکت سیاسی هر عمل داوطلبانه موفق یا ناموفق، سازمانیافته یا بدون سازمان، دورهای یا مستمر، شامل روشهای مشروع و نامشروع برای تأثیر بر انتخاب رهبران، سیاستها و اداره امور عمومی در هر حکومت محلی و ملی است (Weiner, 1971: 164). در یک معنای کلی و با توجه به تعاریف بالا، مشارکت سیاسی را میتوان چنین تعریف کرد:فعالیتهای داوطلبانه و آزادانه اعضای یک جامعه (چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی) در امور حکومتی و سیاسی، که باهدف تأثیرگذاری مستقیم یا غیرمستقیم بر تصمیمهای سیاسی کشور صورت میگیرند و این فعالیتها ممکن است حمایت از سیاستهای موجود مقامات دولتی، و یا ساختار نظام باشد و یا ممکن است به دنبال تغییر وضع موجود در نظر گرفته شود.
2-1. رفتار انتخاباتی
رفتار انتخاباتی، نوعی مشارکت سیاسی است که با کارکردهای ساختاری زیرسیستمهای فرهنگی در سطح کلان نظام اجتماعی رابطه دارد. انتخابات در واقع، یک نظرسنجی فراگیر و ملی از کل شهروندان کشور است و کمیت و کیفیت مشارکت انتخاباتی مردم میتواند میزان مشروعت، کارآمدی نظام، سیاستها و کارگزاران حکومتی را نشان دهد. به عبارت دیگر رفتار انتخاباتی مردم تبیینگر تقاضاها و خواستههای سیاسی و اجتماعی آنها میباشد که میتواند دیدگاه ها و نگرشهای موجود را به کاندیدا نمایندگی، تفهیم کند. البته ویسر معتقد است که پس از چندین دهه پژوهش درباره رفتار رأیدهی هنوز چارچوب نظری استواری برای مطالعه این نوع مشارکت سیاسی وجود ندارد اما میتوان به مجموعهای از دیدگاههای نظری اشاره کرد که هر کدام جوانبی از رفتار انتخاباتی مردم را تبیین میکنند(visser, 1996: 23-34) که نظریات تاثیرات تبلیغات لازاسفلد، مکتب انتخاب عقلایی، مکتب شیکاگو، نظریه فراماتریالیسم اینگلهارت و دیدگاه شناختی بنت[8] از جمله این دیدگاههای نظری میباشند.
3-1. دینداری
در این راستا به نظر میرسد یکی از مهمترین عوامل و طرحوارههایی که بر روی رفتار انتخاباتی افراد تأثیر میگذارد، جهتگیری دینی و دینداری افراد است (Jones and Leal, 2001: 751–770). از این چشمانداز، وربا و همکارانش استدلال میکنند که زمان، پول و مهارتهای مدنی[9] منابع اصلی مشارکت سیاسی به شمار میروند. آنها معتقدند افرادی که دارای جهتگیریهای دینی قویای میباشند، از طریق شرکت در اجلاس گروهی، سخنرانی در محافل عمومی، گفتگو با دیگران، و یا نوشتن نامه به مقامات مهارتهای مدنی خویش را افزایش میدهند. بدین ترتیب جهتگیریهای مذهبی انبوهی از منابع را فراهم میکنند که باعث تقویت رفتارهای جمعی افراد میگردد (verba. et. al, 1993: 453-497). همچنین دیترام و همکارانش[10] (dietram et al, 2003: 300-324 ) با تقسیمبندی دینداری به دو بعد ساختاری و شناختاری[11] به بررسی ارتباط این دو بعد با رفتار انتخاباتی میپردازند. یافتههای آنها نشان میدهد درحالیکه بعد شناختاری دین تاثیر منفی بر روی شهروندی دموکراتیک میگذارد ولی بعد ساختاری مذهب محیط مناسبی را برای افزایش احساس اثربخشیسیاسی و اشکال مختلف مشارکت شهروندان فراهم میکند. شوب[12](Supe, 1977: 613-629.) نشان میدهد افرادی که دارای عقاید مذهبی هستند، گرایش خاصی نسبت به عضویت در احزاب سیاسی و مشارکت در امور سیاسی دارند. همچنین اونیل[13] (2004) بر ارتباط اعتقادات مذهبی، به عنوان یک عنصر از سرمایه اجتماعی، و رفتار انتخاباتی زنان تأکید میکند. او استدلال میکند که اعتقادات مذهبی دامنه مهارت های اجتماعی زنان را گسترش می دهد و این امر میتواند بر افزایش مشارکت اجتماعی و بهبود رفتار انتخاباتی کمک کند.امام جمعهزاده و همکارانش (1389) نیز در پژوهشی به بررسی رابطه میان دینداری و مشارکت سیاسی در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان ایران میپردازند. آنها با تقسیم دینداری به دو بعد اعتقادی و اخلاقی نشان میدهند که همبستگی معناداری میان ابعاد دینداری و میزان مشارکت سیاسی پاسخگویان وجود دارد.
گرینبرگ[14] (Greenberg, 2000: 377-394.) استدلال میکند که روابط سیاسی متاثر از دینداری نه تنها انگیزه افراد برای رایدهی را افزایش میدهد، بلکه آن همچنین افراد را قادر میسازد تا احساس کنند که تاثیر آنها بر روی فرآیندهای سیاسی بهتر و موثرتر صورت میگیرد. دوریز و همکارانش[15] (2002) به بررسی تاثیر دینداری و ارزشها بر نگرش سیاسی افراد در فلاندر[16] (بلژیک) پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که، در درون فضای اجتماعی-فرهنگی و سیاسی مورد بررسی، علیرغم تاثیر زیاد جهتگیریهای ارزشی، دینداری عامل تاثیرگذار مهمتری بر روی رویکرد سیاسی[17] به حساب میآید. هافمن و دود[18](Hoffman and Dowd, 2008) بر اساس یافتههای پژوهش خود استدلال میکنند افرادی که دارای جهت گیری مذهبی قویتری هستند، از نظر معرفت سیاسی نیز در سطح بالایی قرار دارند و دین و مذهب تأثیر قابل ملاحظهای در رفتارهای انتخاباتی این افراد دارد. یافتههای آنها نشان میدهد که هر دو مذهب اسلام و مسیحیت افراد را به مشارکت سیاسی فرا میخوانند اما مشارکت در بین افراد مسلمان بیشتر از افراد مسیحی بوده است. ال.اپلی[19] (Epley, 2005) نیز در تحقیقی به رابطه مذهب، جامعه مدنی و سیاست در پنج دین رسمی بودیسم، کاتولیک، مسیحیت، هندو و اسلام در اندونزی پرداخته است. وی از انگیزه مذهبی به عنوان عاملی تاثیرگذار برای ایجاد روحیه مشارکتی در افراد اشاره میکند. یافتههای او نشان میدهد که آداب و رسوم و اعتقادات اسلامی در مقایسه با ادیان دیگر، تاثیرات فرهنگی، مذهبی و سیاسی متفاوتی داشته است. اما نوریس و اینگلهارت (Nooris and Inglehart, 2003) استدلال میکنند که هیچ تفاوت مهمی در حمایت از ارزشهای مردمسالارانه- از جمله مشارکت سیاسی و رفتار انتخاباتی- میان مسلمانان و غیرمسلمانان وجود ندارد.
1-4. دینداری و رفتار انتخاباتی
دینداری به عنوان یک متغیر تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی عنوان عامی است که به هر فرد یا پدیده ای که ارزش ها[20] و نشانه های دینی[21] و گاهی اوقات اخلاقی در آن متجلی باشد، اطلاق می شود. دین به مثابه نظام فرهنگی (Geertz, 1973) و پدیده اجتماعی (Durkheim, 1968) در مطالعات انسان شناختی جایگاه خاصی دارد. از دیدگاه دورکیم دین بیان ارزش های اخلاقی یک اجتماع و باورداشتهای دسته جمعی آنان است. نظامی واحد از عقاید و اعمال منتسب به اشیا و امور مقدس – یعنی اشیا و امور متمایز شده و حرمت یافته – که همه مؤمنان را در یک اجتماع معنوی واحد یا یک تشکیلات دینی گرد هم میآورد (Durkheim, 1968: 62). از نظر گیرتز دین از طریق ارائه چشم انداز مذهبی[22] برای مؤمنان، به حل مسئله معنا برای دینداران می پردازد. از نظر او دین نه تنها کوششی در جهت توجیه جنبه های شگفت انگیز جهان است، بلکه در زمینه ای گسترده تر برای یکنواختی زندگی نیز اعتباری فراهم می سازد (Geertz, 1973: 90).
دینداری، به بیانی کلی، یعنی داشتن اهتمامی دینی[23] به نحوی که نگرش، گرایش و کنش های فرد را متاثر سازد (Himmelfarb, 1975: 606-618). به عقیده آلپورت مذهب به عنوان یک سیستم ارزشی باعث وحدت بخشیدن به حیات انسان می شود. به عبارت دیگر، بالاترین سیستم ارزشی که به زندگی انسان وحدت و یکپارچگی میدهد سیستم ارزشی مذهبی است؛ سیستمی که بر روی تمام وجوه زندگی فرد تاثیر می گذارد. آلپورت بر آن است که احساسات دینی نه ماهیتی صرفاً عقلانی دارند و نه کاملاً غیرعقلانی. بلکه بیشتر تلفیقی از احساس و تفکر منطقی است. در واقع دینداری، فلسفهای از زندگی برای فرد ارائه میکند که نه تنها ماهیتی عقلانی دارد بلکه به لحاظ احساسی و هیجانی نیز ارضأ کننده است. بنابراین، آلپورت نتیجه میگیرد که تمام ادیان بزرگ دنیا نوعی جهانبینی برای پیروان خود به ارمغان میآورند که هم سادگی منطقی دارد و هم زیبایی هارمونیک (Allport, 1950: 18-19). جاسترو[24] معتقد است که دین مرکب از سه چیز است: اعتراف به قدرت یا قدرتهایی که در حیطة اختیار ما نیستند، ادراک مقهوریت نسبت به این قدرت یا قدرتها و طلب ارتباط با این قدرت یا قدرتها. پس دین اعتقادی است نظری به یک یا چند قوة مفارق از ما و مسلط بر ما و نتیجة این اعتقاد، تشکیلات و قوانین معین، اعمال مخصوص و نظارت مخصوص که انسان را با این قوه یا قوا مربوط و متصل میسازد، میباشد(کمپانی، 1353: 113). از دیدگاه دنلپ[25] دین نهاد یا چهرهای از فرهنگ است که در جهت خدمت به آدمی نقشها و کارکردهایی را ایجاد میکند که از هیچ نهاد دیگری ساخته نیست(کلیم و دیگران، 1379: 29). همچنین فرانکل[26] دین را تکاپوی بشر برای یافتن معنای غایی در زندگی تعریف میکند و آن را ناشی از تمایل بشری و منبعث از کشش درونی انسان معرفی مینماید و استدلال میکند دین، احساسی عمیق و ریشه دار در اعماق ضمیر ناهشیار همة انسانها است(فرانکل، 1375: 19). و سرانجام هرویو- لژه معتقد است که دین وسیله و یا دستگاه برنامهای عقیدتی، اجرایی و نمادین (سمبولیک) است که بدان وسیله آگاهی (فردی و اجتماعی) از تعلق به یک خط اعتقادی خاص به وجود آمده، تقویت، تکمیل و کنترل میشود. وی معتقد است هر اعتقادی دین نیست و اگر سه عنصر با هم جمع و متحد نشوند، چیزی به نام دین به وجود نمیآید که این سه عنصر عبارتند از بیان یک اعتقاد، خاطرهای از یک تداوم، عطف و ارجاعی مشروعیت ساز به روایتی مجاز از این خاطره. دین متوجه آن شکل خاص از اعتقاد و یا ذهنیاتی است که در طول قرون و اعصار به وجود آمدهاند و خود را با ارجاع به یک سنت، مشروع میسازند(ویلم، 1377: 174-175).
عمده پژوهشهای موجود به موضوع مشارکت سیاسی پرداختهاند و از بررسی تاثیر ابعاد مختلف دینداری بر ابعاد رفتار انتخاباتی غافل ماندهاند. به این ترتیب، هدف از بررسی رابطه چهار بعد دینداری (اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی) با سه بعد رفتار انتخاباتی (رفتارهای تماشاگرانه، متوسط و فعالانه) است. و از این منظر سوال اصلی تحقیق عبارت است از: ابعاد مختلف دینداری چه تأثیری برروی رفتار انتخاباتی دانشجویان (دانشگاه تبریز) داشته است؟
2. روششناسی
2-1. جامعه آماری و روش نمونهگیری
پژوهش حاضر از نظرکنترل شرایط پژوهش، یک بررسی پیمایشی است. از نظر هدف، یک بررسی کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیة دانشجویان 18 تا 30 سال دانشگاه تبریز میباشد. تعداد نمونه بر اساس فرمول نمونهگیری کوکران با دقت برآورد d=0.05 و حداکثر واریانس =0.25 ) و سطح اطمینان 95 درصد، 167 نفر تعیین شده، که به دلیل زایل شدن پارهای از پرسشنامهها هنگام گردآوری دادهها و عدم امکان استفاده از آنها، 155 پرسشنامه مورد تجریه و تحلیل قرار گرفته است.
2-2. ابزارهای تحقیق
در این پژوهش با توجه به اهمیت موضوع و حساسیت آن از دو پرسشنامه سنجه دینداری مسلمانان و پرسشنامه محقق ساخته رفتار انتخاباتی استفاده شد.
الف.
سنجه دینداری مسلمانان توسط سراج زاده (1377) تهیه شده است. در سنجه دینداری مسلمانان چهار بعد اعتقادی، مناسکی، تجربی و پیامدی مورد توجه قرار گرفته است. بعد فکری یا دانش دینی در این پرسشنامه گنجانده نشده است زیرا در بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله ایران آموزش دینی بخشی از برنامه آموزشی مدارس است، بنابراین نمیتوان این بعد را معرف معتبری برای دینداری افراد دانست. در جوامع غربی نیز این بعد معرف معتبری برای دینداری نبوده است. سنجه دینداری مسلمانان متشکل از 26 سوال است و دارای چهار زیر مقیاس بعد اعتقادی (سوالات 1 تا 7)، بعد تجربی (سوالات 8 تا 13)، بعد پیامدی (سوالات 14 تا 19) و بعد مناسکی (سوالات 20 تا 26) است. سؤالات این پرسشنامه نگرشی هستند و در یک طیف پنج قسمتی (کاملاً مخالف: ١، مخالف: ٢، بینابین: ٣، موافق: ٤ و کاملاً موافق: ٥) بر اساس سیستم لیکرت نمره گذاری می شوند. به این ترتیب نمرة هر آزمودنی در این پرسشنامه از ٢٦ تا ١٣٠ متغیر بوده و نمرة بالاتر نمایانگر دینداری بیشتر است .برای بررسی پایایی این پرسشنامه از روش اجرای مجدد و هماهنگی درونی استفاده شده است محاسبه شده است. ضریب آلفای کرونباخ برای سنجه کلی دینداری 83/0 محاسبه شده است. روایی این پرسشنامه نیز از طریق سه رویکرد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج موید روایی ساختی و روایی ظاهری آن هستند. روایی بیرونی پرسشنامه از طریق رابطه بین نمرات افراد در پرسشنامه و ارزیابی خودشان از میزان دینداری خود در یک طیف 10 قسمتی، 61/0، محاسبه گردیده است (سراج زاده، 1377).
ب.
ابزار دیگر مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته رفتار انتخاباتی بود. در این راستا، برای سنجش رفتار انتخاباتی از پرسش نامه از نوع سنج لیکرت استفاده شد. این پرسشنامه با بهره گیری از مقیاس لیکرت توسط محقق ساخته شد که دارای 20 سوال است. برای تعیین روایی و اعتبار ابزار تحقیق ابتدا پرسشهای متعددی به وسیله چند نفر متشکل از استادان علوم سیاسی و علوم اجتماعی طرح و پس از بررسی تعداد 20 سوال انتخاب شد و پس از ویرایش و به منظور اطمینان بیشتر بر روی یک گروه چهل نفری به صورت ازمایشی اجرا شد. در این پژوهش ضرایب پایایی این مقیاس به روش کرونباخ برابر 79/0 درصد بوده است. به منظور افزایش دقت و با توجه به شرایط جامعه ایران، رفتار انتخاباتی بر اساس مدل لستر میلبرت (1965) به سه بعد رفتارهای تماشاگرانه (از قبیل رای دادن، راه اندازی یک بحث سیاسی، تلاش برای اقناع فرد دیگر به رای دادن به گونهای خاص و غیره)، رفتارهای متوسط (از قبیل شرکت در یک جلسه یا گردهمایی سیاسی، کمک مالی به یک گروه سیاسی یا کاندیدا، تماس با مقامات سیاسی و غیره) و رفتارهای فعالانه (از قبیل صرف وقت در یک کارزار تبلیغات سیاسی، عضویت فعال در یک گروه سیاسی، گردآوری کمکهای مالی برای مقاصد سیاسی و غیره) تقسیم گردید. این مقیاس ابزاری برای سنجش رفتار انتخاباتی افراد است که نمره گذاری هر سوال بر روی یک پیوستار از 1 (کاملاً موافقم) تا 5 (کاملاً مخالفم) می باشد.
3-2. روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بوده و طرح آن با توجه به روش جمع آوری داده ها از نوع پس رویدادی می باشد.
3- یافته های پژوهش
به منظور ارائه تصویر روشن تری از وضعیت متغیرهایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند، در جدول 1، برخی یافته های توصیفی از قبیل میانگین و انحراف استاندارد ابعاد دینداری و رفتار انتخاباتی گزارش شده است.
جدول1. میانگین و انحراف استاندارد نمرات شرکت کنندگان در هر یک از ابعاد دینداری و رفتار انتخاباتی
میانگین |
انحراف معیار |
متغیرها |
43/27 |
17/5 |
اعتقادی |
14/24 |
58/4 |
عاطفی |
09/19 |
30/4 |
پیامدی |
85/20 |
77/4 |
مناسکی |
52/91 |
15.87 |
نمره کل دینداری |
82/23 |
27/5 |
تماشاگرانه |
30/13 |
17/4 |
متوسط |
04/12 |
29/4 |
فعال |
18/49 |
00/13 |
نمره کل رفتار انتخاباتی |
همانطور که جدول 1 نشان میدهد میانگین و انحراف معیار بعد اعتقادی دینداری به ترتیب 27.43 و 5.17 به دست آمده است و میانگین بعد عاطفی 24.14 با انحراف معیار 4.58 به دست آمده است. همچنین میانگین ابعاد پیامدی و مناسکی به ترتیب برابر 19.09 و 20.85 با انحراف معیار 4.30 و 4.77 به دست آمده که بر این اساس میزان نمره بعد اعتقادی دینداری در میان افراد بیشتر از سایر ابعاد است. در پرسشنامه مشارکت سیاسی، میانگین بعد تماشاگرانه، متوسط و فعال به صورت مقادیر بالا در جدول شماره 1 به دست آمده است. میانگین نمره کل رفتار انتخاباتی 49.18 و انحراف استاندارد آن 13.00 و مقادیر مذکور برای نمره کل باورهای مذهبی به ترتیب 91.52 و 15.87 به دست آمده است.
جدول 2. همبستگی بین ابعاد دینداری و رفتار انتخاباتی
فعال |
متوسط |
تماشاگرانه |
متغیرها |
|
**540/0 |
**560/0 |
**697/0 |
ضریب پیرسون |
اعتقادی
|
000/0 |
000/0 |
000/0 |
سطح معناداری |
|
**512/0 |
**563/0 |
**741/0 |
ضریب پیرسون |
عاطفی |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
سطح معناداری |
|
**607/0 |
**596/0 |
**692/0 |
ضریب پیرسون |
پیامدی
|
000/0 |
000/0 |
000/0 |
سطح معناداری |
|
**670/0 |
**665/0 |
**795/0 |
ضریب پیرسون |
مناسکی |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
سطح معناداری |
جدول 2 همبستگی ساده (پیرسون) هر یک از ابعاد دینداری با رفتار انتخاباتی را نشان می دهد. همانگونه که در جدول مشاهده می شود بین تمام ابعاد دینداری با تمام ابعاد رفتار انتخاباتی رابطه مثبت معنی دار مشاهده می شود. بالاترین میزان همبستگی مربوط به رابطه بعد مناسکی دینداری با بعد تماشاگرانه رفتار انتخاباتی (0.795r= و p<0.001) مشاهده می شود و کمترین رابطه بین بعد عاطفی دینداری با بعد فعال رفتار انتخاباتی (0.512r= و p<0.001) است.
برای بررسی رابطه چندگانه ابعاد دینداری با هر یک از ابعاد رفتار انتخاباتی از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. جدول 3 نتایج مدل رگرسیونی را به ازای رابطهی دینداری و بعد اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی با هر یک از ابعاد رفتار انتخاباتی و میزان کل رفتار انتخاباتی نشان می دهد.
جدول 3. نتایج مدل رگرسیون به ازای رابطهی دینداری با رفتار انتخاباتی
متغیر پیش بین |
متغیر ملاک |
R |
R2 |
R2 تعدیل شده |
خطای استاندارد برآورد |
F |
سطح معناداری |
دینداری (اعتقادی-عاطفی- پیامدی- مناسکی)
|
تماشاگرانه |
87/0 |
76/0 |
76/0 |
57/2 |
60/124 |
ͣ000/0 |
متوسط |
71/0 |
51/0 |
50/0 |
93/2 |
21/04 |
ͣ000/0 |
|
فعال |
71/0 |
51/0 |
50/0 |
03/3 |
69/39 |
ͣ000/0 |
|
رفتارانتخاباتی |
80/0 |
65/0 |
64/0 |
07/7 |
38/285 |
ͣ000/0 |
همانگونه که جدول 3 نشان می دهد ابعاد دینداری پیش بینی کننده خوبی برای مولفه های رفتار انتخاباتی هستند. مقدار همبستگی چندگانه (R) ابعاد دینداری با رفتار انتخاباتی تماشاگرانه 0.87 است و ضریب تعیین نشان می دهد 76% واریانس بعد تماشاگرانه توسط دینداری تبیین می شود. مقدار همبستگی چندگانه (R) ابعاد دینداری با رفتار انتخاباتی متوسط 0.71 بوده و 50% واریانس مربوط به رفتار انتخاباتی متوسط را تبیین می کند. مقدار همبستگی چندگانه(R) ابعاد دینداری با رفتار انتخاباتی فعال 0.71 بوده و 50% واریانس مربوط به رفتار انتخاباتی فعال را تبیین می کند. مقدار همبستگی چندگانه (R) ابعاد دینداری با کل رفتار انتخاباتی 0.80 است و ضریب تعیین نشان می دهد 64% واریانس رفتار انتخاباتی توسط دینداری تبیین می شود. سطح معنی داری به دست آمده برای مقادیر F نشان میدهد تمام ضرایب در سطح P<0.001 معنی دار است.
جدول 4.ضرایب رگرسیون غیر استاندارد(B) و استاندارد (b) به ازای هر بعد از دینداری بر ابعاد رفتار انتخاباتی
متغیر ملاک |
متغیر پیش بین |
ضرایب استاندارد |
ضرایب غیر استاندارد |
t |
سطح معناداری |
|
b |
خطای استاندارد |
B |
||||
تماشاگرانه |
عاطفی |
277/0 |
067/0 |
319/0 |
77/4 |
ͣ000/0 |
پیامدی |
176/0 |
067/0 |
216/0 |
23/3 |
ͣ002/0 |
|
مناسکی |
418/0 |
063/0 |
461/0 |
31/7 |
ͣ000/0 |
|
اعتقادی |
157/0 |
058/0 |
160/0 |
76/2 |
ͣ007/0 |
|
متوسط |
عاطفی |
120/0 |
076/0 |
109/0 |
42/1 |
155/0 |
پیامدی |
216/0 |
076/0 |
209/0 |
74/2 |
ͣ007/0 |
|
مناسکی |
374/0 |
072/0 |
327/0 |
53/4 |
ͣ000/0 |
|
اعتقادی |
130/0 |
066/0 |
105/0 |
57/1 |
117/0 |
|
فعال |
عاطفی |
019/0 |
079/0 |
017/0 |
221/0 |
825/0 |
پیامدی |
262/0 |
079/0 |
262/0 |
32/3 |
ͣ001/0 |
|
مناسکی |
412/0 |
074/0 |
370/0 |
97/4 |
ͣ000/0 |
|
اعتقادی |
130/0 |
067/0 |
108/0 |
57/1 |
118/0 |
|
رفتار انتخاباتی |
دینداری |
187/0 |
039/0 |
661/0 |
89/16 |
ͣ000/0 |
جدول 4 ضرایب رگرسیون غیر استاندارد(B) و استاندارد(b) را به ازای رگرسیون هر بعد از دینداری بر ابعاد رفتار انتخاباتی نشان میدهد. همانگونه که ضرایب رگرسیون استاندارد نشان میدهند در تمام ابعاد رفتار انتخاباتی، دینداری مناسکی پیش بینی کننده مهمتری است و از وزنb بالاتری برخوردار است و دینداری مناسکی ارتباط بیشتری با مولفههای رفتار انتخاباتی دارد. رگرسیون دینداری عاطفی و دینداری اعتقادی بر رفتار انتخاباتی متوسط و رفتار انتخاباتی فعال معنیدار نیست و ارتباط معنیداری با این ابعاد نشان نمیدهد.
نتیجه گیری
هدف از مقاله حاضر تبیین نظری و تجربی تأثیر دینداری بر مشارکت سیاسی بود. نتایج نشان داد که بین میزان پایبندی به اصول مذهبی بودن با مشارکت سیاسی در نمونه مورد بررسی ارتباط معنی داری وجود دارد. این نتیجه، با یافته های آلپورت (1950)، وربا و همکارانش (1995)، شوب (1977)، گرین برگ (2000). دوریز و همکارانش (2002)، اونیل (2004)، ال.اپلی (2005)، هافمن و دود (2008)، امام جمعهزاده و همکارانش (1389) همسو است. نتایج تحقیقات مذکور نشان داده است که افراد دارای جهت گیری مذهبی از نظر مشارکت سیاسی و رفتار انتخاباتی در حد بالایی قرار دارند و دین و مذهب تأثیر قابل ملاحظه ای در کنش سیاسی این افراد دارد و آنهایی که دارای عقاید و علاقه مذهبی بودند گرایش خاصی نسبت به عضویت در برخی از گروههای سیاسی و انجام مشارکت در امور سیاسی داشتند. به لحاظ نظری و با توجه به نظریه آلپورت می توان گفت دین عملاً به عنوان یک سیستم ارزشی به حرکت های انسان جهت داده، هدفمند نموده و به سوی اعتلای روانی، انسانی و تکامل رهنمون می سازد. به عقیده آلپورت، مذهب به عنوان یک سیستم ارزشی باعث وحدت بخشیدن به حیات انسان می شود و به عنوان یک منبع یا عامل همبستگی اجتماعی عمل کرده و انسان دینی مسئول خود و محیط اجتماعی است و در برابر ارزش ها و ضدارزش ها موظف انگاشته شدهاست. در حقیقت سیاست در دیدگاه دینی به معنای حضور و مکلف بودن در برابر رخدادها می باشد.
در تمام ابعاد رفتار انتخاباتی، بعد مناسکی پیشبینی کننده مهمتری است و ارتباط بیشتری با مولفههای رفتار انتخاباتی دارد، هرچند که بعد عاطفی نیز با تمام ابعاد رفتار انتخاباتی رابطه مثبتی دارد. نمرات بالای مقیاس مناسکی دینداری انعکاسی از تلاش فرد برای مثبت جلوهدادن خود از نظر اجتماعی است. به نظر می رسد که این افراد مستعد ایجاد نگرشهای اجتماعی مسئولانه تر برای مشارکت سیاسی هستند. در واقع میتوان گفت که ابعاد مناسکی دینداری به عنوان پلی بین آگاهی و مشارکت عمل می کند. زمانی میتوان ادعا کرد که ابعاد دینی موجودیت واقعی یافته است که دینداری از حالت ذهنی و بالقوه به ابعاد عملی دینداری در قالب رفتارهای مشارکت جویانه نشان داده شود. با توجه به شرایط دینی نظام سیاسی موجود در کشور ایران، کسانی که به میزان بیشتری به ابعاد عبادی دین اهمیت قائل میشوند برای پا برجایی نظام سیاسی که دینی است، بیشتر در انتخابات و فعالیتهای سیاسی دیگر شرکت می کنند و نتایج تحقیق نیز این استلال را تأیید می کند.
با توجه به این که جامعه ایران یک جامعه دینی است و افراد از همان سالهای نخستین بطور رسمی و غیر رسمی با آموزش های مذهبی روبرو می شوند با اصول اعتقادات مذهبی آشنا هستند. از طرف دیگر اسلام نه تنها فرد را در مقابل خداوند مسئول و متعهد می داند بلکه او را در مقابل جامعه نیز مسئول می داند. افرادی که بیشتر پایبند به امور دینی باشند خود را موظف خواهند دانست که در فعالیتهای سیاسی مشارکت داشته باشند. از نگاه دینی، فرد در مقابل خودش، خدایش، جامعهاش و... موظف است که نسبت به سرنوشت خود حساس باشد، در صحنه باشد، فعال باشد و از انحرافات حکومتی جلوگیری کنند.
همچنین یافتهها نشان داد که ارتباط مستقیمی بین تمام ابعاد دینداری و رفتار انتخاباتی تماشاگرانه وجود دارد. بر اساس این یافتهها می توان انتظار داشت در جوامع مذهبی میزان مشارکت افراد در رایگیریها و فعالیتهای سیاسی حداقلی بالاتر باشد. اما به نظر میرسد ابعاد عاطفی و اعتقادی رابطه معنی داری با رفتارهای متوسط و فعالانه نداشتند. شاید یک علت این امر آن باشد که ابعاد مناسکی و پیامدی با افعال و رفتارهای دینی، و نه آگاهیهای ذهنی، فرد سروکار دارند و بدین ترتیب احتمالا افرادی که دارای میزان دینداری عینی بالاتری میباشند بهتر میتوانند در سطوح بالاتر رفتارهای انتخاباتی، که یک بعد از مشارکت سیاسی عینی (رفتار سیاسی) و نه مشارکت سیاسی ذهنی است، به فعالیت بپردازند.
البته ناگفته پیداست که دینداری صرفا یکی از عوامل موثر بر رفتار انتخاباتی است و تغییر آن در جامعه هم به صورت یکباره و در یک محدوده زمانی کوتاه اتفاق نمی افتد، با این وجود دینداری پیش بینی کننده مهمی برای رفتارهای انتخاباتی و مشارکت سیاسی است. زیرا بر اساس آموزههای دینی بر مسلمین لازم است در تشکیل جامعه اسلامی و تثبیت و استقرار آن همت ورزند و یکی از شئون اجتماعی شدن دخالت در امور سیاسی و کسب استقلال و به دست آوردن عزت و سیادت اجتماعی است. از این نکات سمت و سوی مشارکت سیاسی و جهت اصلی آن در جامعه اسلامی روشن می شود.
[1].Social Development
[2]. Cultural Development
[3]. Political Development
[4]. Political Behavior
[5]. Huntington and Nelson
[6]. McClosky
[7]. Weiner
[8] . Bennett
[9] . civic skills
[10]. dietram et al
[11] . cognitive
[12]. Supe
[13]. O'Neill
[14] Greenberg
[15] duries et al
[16] flanders
[17] political attitude
[18]. Hoffman and Dowd
[19]. L. Epley
[20]. Values
[21]. Religious signs
[22]. Religious landscape
[23]. religious involvement
[24] . Justrue
[25] . Dunlap
[26] . Frankel