نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
با تحلیل متن سند چشم انداز میتوان منابعی را یافت که قدرت نرم افزاری ایران را افزایش میدهند. در این میان، یکی از مولفههای راهبردی برای ارتقاء و اشاعه قدرت نرم افزاری نظام جمهوری اسلامی، «الهام بخشی فرهنگی» میباشد. سوال اصلی مقاله این است؛ با توجه به سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران، الهام بخشی فرهنگی چه تاثیری در ارتقاء قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در چشم انداز 1404 دارد؟ فرضیه مقاله آن است که الهام بخشی مطرح شده در سند چشم انداز، قدرت ملی ایران را میافزاید و با داشتن مولفههای چون؛ فرهنگ و ارزشهای اسلامی، الگوی مردم سالاری دینی، تحکیم توسعه کارآمد و ارائه الگوی پیشرفت، نواندیشی دینی، معناسازی و پویایی فکری و ترویج جامعه اخلاقی از قابلیت و پتانسیلهای زیادی برای ارتقاء قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. الهام بخشی، راهبردی به وسیله صدور فرهنگی انقلاب از طریق تبلیغ، ارائه یک الگو و مدل نمونه، استفاده از ابزار فرهنگ و تمدن، تاکید بر پتانسیلهای اسلامی و تواناییهای ایران به عنوان یک بازیگر موثر در منطقه جهان اسلام و شیوههای نرم افزاری صورت میپذیرد. این مقاله برای پاسخ به سوالات پژوهش و بررسی سند چشم انداز از مطالعات اسنادی-کتابخانه ای بهره گرفته و با روش تحلیل اسناد به واکاوی سند چشم انداز بیست ساله برای پاسخ سوالات میپردازد.
کلیدواژهها
مقدمه
سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی در مورد جایگاه مطلوب جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام در بیست سال آینده، از مفهوم الهام بخشی بهره گرفته است. تاملی در این عبارت نشان میدهد واضعان آن نیم نگاهی به قدرت جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام داشته و آن را معادل یا جایگزین مناسبی برای عبارت صدور انقلاب اسلامی با توجه به شرایط منطقه و نظام بینالملل در دو دهه گذشته دانسته اند. الهام بخشی، ظرفیت به مراتب بیشتری در قیاس با قدرت نرم برای رساندن پیام اسلام و جمهوری اسلامی ایران دارد. الهام بخشی به جای مغزها اغلب متوجه قلب هاست و با قلب ها سخن میگوید. ممکن است ارزش ها، فرهنگ ها و سیاستهای یک کشور با کشوری دیگر متفاوت باشد اما پیام یک کشور بر دل مردم کشور دیگر بنشیند؛ همانگونه که پیام انقلاب اسلامی ایران با وجود رخ دادن در یک سرزمین متفاوت، به دل بسیاری از مسلمانان جهان نشست. منبع تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه سیاست ها و فرهنگ باشد، اصل دعوت و الهام بخشی ریشه در سنت اسلامی دارد. انقلاب اسلامی، الهام بخش شد چون در فضای آن روز جهان، اصول فراموش شده ای را مورد تاکید قرار داد که به باور خیلی ها این اصول در حال انقراض بود. فضای داخلی، وحدت و هم دلی گروههای سیاسی و مردم نیز پشتوانههای این الهام بخشی بودند. گفتمان سیاسی-اجتماعی برآمده از انقلاب اسلامی به پشتوانه فکری-عقیدتی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد و بازتولید این گفتمان در سالهای بعد، بقا و توسعه نظام را تضمین کرد. به تعبیری، جمهوری اسلامی پس از استقرار و حتی در دوره جنگ تحمیلی، قدرت خود را نه بر پایه نیروهای نظامی، انتظامی یا شبه نظامی و در خیابان ها، بلکه بر پایه ایمان و باور استوار کرد. پذیرش سبک زندگی مورد نظر جمهوری اسلامی ایران شکل خاصی از الهام بخش بودن است که میتواند در سطح منطقه ای و حتی جهان اسلام نیز اتفاق افتد. میتوان برای الهام بخش بودن از ابزارهایی نظیر شبکههای ماهواره ای، اینترنت، فیلم، موسیقی و نظیر اینها بهره گرفت اما همواره باید در نظر داشت که محتوای ابزارهای مورد استفاده با محتوای ابزارهای مورد استفاده نظامهای غیر اسلامی متفاوت باشد. ابزارهای مورد استفاده الهام بخشی باید جذابیت داشته باشد و این جذابیت نباید از راه پناه بردن به جذابیتهای تبلیغی نظام سرمایه داری و به طور مشخص جذابیت مصرف، جنسیت و خشونت باشد. الهام بخش بودن چیزی فراتر از جذابیت و تعیین دیگران است. اسلام به دنبال ایمانهای تصنعی از راه تعیین علایق و منافع دیگران از راه ایجاد جذابیت نیست؛ زیرا در اسلام کیفیت، مقدم و ارجح تر از کمیت است. نظر به آنچه گفته شد میتوان استنباط کرد استفاده از مفهوم الهام بخشی در سند چشم انداز اتفاقی نبوده و مبتنی بر درکی صحیح از تفاوت این مفهوم با سایر مفاهیم مشابه در ادبیات روابط بینالملل است. (قهرمانپور، 1389: 161-159) به هر روی، در این مقاله با بررسی مفاهیم قدرت نرم و الهام بخشی در بخش اول، به بررسی مولفههای الهام بخشی فرهنگی در سند چشم انداز بیست ساله و شیوههای صدور آن خواهیم پرداخت و در نهایت به بررسی جایگاه و تاثیر الهام بخشی بر ارتقاء قدرت نرم ایران در پرتو سند چشم انداز 1404 خواهیم پرداخت.
سوال اصلی مقاله حاضر عبارت است از؛ با توجه به سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران، الهام بخشی فرهنگی چه تاثیری در ارتقاء قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در چشم انداز 1404 دارد؟ برای پاسخگویی به سوال اصلی پژوهش نیازمند پاسخگویی به سوالات فرعی زیر هستیم: قدرت نرم و الهام بخشی فرهنگی دارای چه بار مفهومی ای هستند؟ ابزارهای نرم افزاری الهام بخشی در راستای تقویت قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران کدامند؟ و مولفههای الهام بخشی فرهنگی در سند چشم انداز بیست ساله کدامند؟ فرضیه مقاله حاضر عبارت است از، الهام بخشی فرهنگی تکامل یافته و بازسازی شده راهبرد صدور فرهنگی انقلاب است که در سند چشم انداز با عنوان «الهام بخشی» به کار گرفته شده است و با داشتن مولفههای چون؛ فرهنگ و ارزشهای اسلامی، الگوی مردم سالاری دینی، تحکیم توسعه کارآمد و ارائه الگوی پیشرفت، نواندیشی دینی، معناسازی و پویایی فکری (رهیافت مفهوم سازی) و ترویج جامعه اخلاقی از قابلیت زیادی برای ارتقاء قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. در عین حال باید اذعان داشت که الهام بخشی راهبردی به وسیله شیوه ها و ابزارهای نرم افزاری و فرهنگی صورت میگیرد که عبارتند از؛ صدور فرهنگی انقلاب از طریق تبلیغ، ارائه یک الگو و مدل نمونه، استفاده از ابزار فرهنگ و تمدن، تاکید بر پتانسیلهای اسلامی و تواناییهای ایران به عنوان یک بازیگر موثر در منطقه جهان اسلام، شیوههای نرم افزاری و مبتنی بر قدرت نرم.
1. چارچوب نظری و مفهومی
1-1. قدرت نرم
قدرت اساساً مفهومی جدال برانگیز است (کلگ، 1383: 9) و جوزف نای در این باره معتقد است؛ «قدرت در سیاستهای بینالملل مانند آب و هواست که همه درباره آن حرف میزنند، اما عده کمی آن را درک میکنند» (Nye, 2000: 12). از دیدگاه نای، سیاستمداران و مردم عادی، اغلب قدرت را به عنوان داشتن توانایی نفوذ بر نتیجه کار معنی میکنند. کسی که اقتدار، ثروت یا شخصیت جذابی دارد، قدرتمند خوانده میشود. در این معنا؛ «قدرت به معنای داشتن کارتهای برنده در یک بازی است» (Nye, 2000: 12). به هر روی، برخی اتقاد دارند که قدرت به معنای تاثیرگذاری بر رفتار دیگران است، به نحوی که آنچه میخواهیم اتفاق بیفتد (گلشن پژوه، 1387: 21). با این تفاسیر، اگرچه قدرت مسئله محوری سیاست است اما وجوه مختلف برآمده از آن، حکایت از ماهیت و کارویژههای خاص آن دارد (مهدوی و نادری، 1390: 167). در این راستا، رواج گفتمان نرم در مطالعات سیاسی و امنیتی در دهة پایانی قرن بیستم، به مثابه گشایش افق جدیدی در فهم و تبیین مسائل راهبردی، به ویژه در مطالعات بینالملل بود و به اندیشمندان کمک نمود علل افول و برآمدن قدرتهای بینالمللی را در افقی نوین فهم نموده و توضیح دهند (پورسعید، 1388: 35). واقعیتهای کنونی نشان دهنده آن است که این تأکید صرف بر قدرت سخت در قدرت افکنی، موفقیت پایداری را در برنداشته است و نخواهد داشت. ترجمان این گفته، تبدیل قدرت سخت به قدرت نرم است (عسگری، 1390: 52).
الف. کاربست قدرت نرم
هرچند قدرت نرم از حیث شامل شدن قدرت سخت (تهدید) و یا پاداش نیز نمیتواند مانند نفوذ باشد ولی قدرت نرم چیزی بیش از قانع کردن صرف یا توانایی حرکت دادن مردم از طریق استدلال میباشد. قدرت نرم همچنین شامل تواناییهای جذب کردن نیز میشود و عمل جذب، اغلب باعث مشارکت توأم با رضایت میگردد (نای، 1389: 44). به همین دلیل میتوان بیان داشت که تمرکز بر حوزه ادراکی و احساسی یکی از خصایص و مولفههای قدرت نرم محسوب میشود. به این معنا که، مخاطب و فرمانبر، بنابر اعتقادات و باورهای معین، خواستههای بازیگر صاحب قدرت را به انجام میرساند (افتخاری، 1385: 8). با وجود چنین رابطه ای میان فرمانبر و فرمانروا در فرایند قدرت نرم، مخاطب از روی رضایت مندی و نگاه مثبت و ضمن پذیرش قلبی، مثب بودن محتوا یا نتایج عمل به خواستههای طرف صاحب قدرت، خواستههای یادشده را عملی میسازد (افتخاری، 1389: 10-7). جوزف نای قدرت نرم را «کسب مطلوب از طریق جاذبه؛ نه از طریق اجبار یا تطمیع» میداند. همانگونه که از این تعریف پیداست، نای قدرت را به سه دسته سخت، نیمه سخت و نرم تقسیم میکند. منظور او از قدرت سخت، بهره گیری از زور و توان نظامی برای تحمیل اراده خویش بر دیگران است. قدرت نیمه سخت نیز به قدرت اقتصادی اطلاق میشود که در آن کشور یا کشورهای برخوردار از آن با ساز و کارهایی نظیر محاصره و تحریم اقتصادی، اراده خود را برای دیگران تحمیل میکنند. از نظر نای، قدرت سخت بر تهدید (چماق) و قدرت نیمه سخت بر پاداش و تطمیع(هویج) متکی است، حال آنکه قدرت نرم بر جاذبه و قابلیت شکل دادن به علایق دیگران متکی است. به عبارت بهتر، نای قدرت نرم را توانایی تغییر یا شکل دادن اولویت دیگران میداند تا براساس آنچه ما میخواهیم، فکر یا رفتار کنند. بنابراین قدرت نرم عمدتاً متعلق به بازیگرانی است که بدون اینکه از زور استفاده کنند، نتایج دلخواه را میگیرند، چون سیاستهای آنها و همچنین ارزشهای آنها برای دیگران جذابیت دارد (ابوالفتحی و نوری، 1392: 78-77). با این اوصاف قدرت نرم در نگرشی جامع و کلان عبارت است از: هرگونه اقدام غیر خشونت آمیز که ارزش ها و هنجارهای جامعة هدف را مورد هجوم قرار میدهد و سرانجام منجر به تغییر در الگوهای رفتاری موجود و خلق الگوهای جدیدی میشود که با الگوهای رفتاری مورد نظر حاکم تعارض دارد و از طریق جذابیتهای فرهنگی و ایدههای سیاسی صورت میگیرد.
ب. فرهنگ و قدرت نرم
بررسی ها حکایت از اهمیت فرهنگ و مطالعات فرهنگی در حوزه سیاست و اجتماع دارد و این امر تأثیر فرهنگ بر شاکله ی رفتاری بشر، دو چندان میشود چرا که همه انسان ها زندگی را بر پایه مبانی فکری و ارزشی گزینش میکنند و برای بقاء و دوام آن تلاش نموده و به راحتی تغییرات را نمیپذیرند (کوئن، 1372: 59). از این رو، فرهنگ معانی مختلفی دارد ولی امروز، بیشتر به صورت نرم افزاری تعریف میشود تا سخت افزاری. در قاموس و عرف سیاست بینالملل از واژه فرهنگ به عنوان قدرت نرم یاد میشود و آنچه از محتوای کلمات متفکران و اندیشمندان در توضیح واژه قدرت نرم برمی آید این است که قدرت نرم محصول و برایند تصویرسازی مثبت، ارائه چهره موجه از خود، کسب اعتبار در افکار عمومی داخلی و جهانی، قدرت تأثیر گذاری غیر مستقیم همراه با رضایت بر دیگران و غیره میباشد. بنابراین میتوان گفت قدرت نرم توانایی شکل دهی به توجیهات دیگران است و جنس آن از نوع اقناع است و در همین راستا، جوزف نای مدعی میشود که قدرت نرم توجه ویژه ای به اشتغال فضای ذهنی کشور دیگر از طریق ایجاد جاذبه است و نیز زمانی یک کشور به قدرت نرم دست مییابد که بتواند اطلاعات و دانایی را به منظور پایان دادن به موضوعات مورد اختلاف به کار گیرد و اختلافات را به گونه ای ترسیم کند که از آن ها امتیاز بگیرد. از این رو میتوان گفت؛ قدرت نرم رفتار همراه با جذابیت قابل رویت، اما غیر محسوس است. در قدرت نرم و یا قدرت فرهنگی بر روی ذهنیت ها سرمایه گذاری میشود و از جذابیت برای ایجاد اشتراک بین ارزش ها و همه خواست ها سود میجوید. از این چشم انداز، قدرت نرم به آن دسته از قابلیت ها و توانایی ها گفته میشود که با به کار گیری ابزار هایی چون فرهنگ به صورت غیر مستقیم بر منابع یا رفتارهای دیگر کشورها اثر میگذارد. بنابراین قدرت نرم با منابع نامحسوس مثل فرهنگ ارتباط دارد (پور احمدی، 297: 1389-296). در این میان، هر چقدر یک فرهنگ از قدرت اشاعه فزون تری برخوردار باشد، قدرتمندتر تلقی میشود. منظور از اشاعه فرهنگ آن است که؛
«متولیان و حامیان یک فرهنگ به صورت تعمدی و برنامه ریزی شده یا غیر تعمدی، عناصر فرهنگی خود را در میان حاملان و حامیان فرهنگهای دیگر نشر دهند. اشاعه فرهنگی زمانی اثر گذار است که عمل، رفتار و عادات مردم کشور آماج را تحت تأثیر قرار دهد» (الیاسی، 154: 1389).
ج. منابع قدرت نرم
قدرت نرم مانند سایر اشکال قدرت، برآیندی از برخی منابع است. اهمیت شناخت و آگاهی از منابع آن است که این منابع به میزان زیادی تعیین کننده ماهیت آن قدرت میباشند. به نظر نای، قدرت نرم در یک کشور میتواند از سه منبع اصلی فرهنگ، ارزش ها و سیاستهای داخلی و خارجی پدید آید (عسگری، 1390: 68). با این تفاسیر، منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در سند چشم انداز در سه دسته سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قابلیت بازشناسی دارد که این مولفههای به قرار زیر است:
منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در سند چشم انداز 1404 |
|||
منابع فرهنگی و اجتماعی |
منابع اقتصادی |
منابع سیاسی |
|
هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش درجهان اسلام، بهره مند از امنیت اجتماعی، جامعه اخلاقی، پویایی فکری و اجتماعی، نهاد مستحکم خانواده، اتکال به قدرت لایزال الهی، عزم ملی، متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی، تاثیرگذاری براساس تعالیم اسلامی و اندیشههای امام خمینی(ره)، مردم سالاری دینی، فعال، مسئولیت پذیر، ایثارگر و رضایت مند، روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی، عدالت اجتماعی، سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی. |
توسعه یافتگی اقتصادی، علمی و فن آوری، برخورداری از دانش پیشرفته، توانایی در تولید علم و فناوری، رفاه و امنیت غذایی، فرصتهای برابر و توزیع مناسب درآمد، به دور از فقر، فساد و تبعیض، جنبش نرم افزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه، رسیدن به اشتغال کامل، سهم برتر منابع انسانی، سرمایه اجتماعی در تولید ملی.
|
کوشش برنامه ریزی شده و مدبرانه جمعی در مسیر تحقق آرمانها، تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل، بازدارندگی همه جانبه، امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی، تحکیم الگوی مردم سالاری، تاثیرگذاری بر همگرایی اسلامی و منطقه، اصول عزت، حکمت و مصلحت در تعامل موثر و سازنده با جهان، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی، متعهد به شکوفایی ایران، مفتخر به ایرانی بودن، پیوستگی مردم و حکومت.
|
|
1-2. الهام بخشی فرهنگی
در بحث الهام بخشی فرهنگی دو دیدگاه وجود دارد: نظریه تحویل گرایانه الهام بخشی فرهنگی در تقابل با نظریه کل گرایی الهام بخشی فرهنگی قرار میگیرد. نظریه کل گرایی به طور وسیعی با کل پدیده و با تعاملات پیچیده درون آن سر و کار دارد، در صورتیکه در نظریه تحویل گرایی به مطالعه بخشهای مجزا و تفکیک شده یک کل و تاثیر آنها بر یکدیگر پرداخته میشود. همانطور که «لوئیس مامفورد» اشاره کرده است تمایل تحویل گرایان بیشتر به تکنولوژی و ابزارهاست، به عبارت دیگر، نظریه تحویل گرا یک جزء را جایگزین کل میکند. در همین ارتباط، لسلی وایت معتقد است که میتوانیم نظام فرهنگی را به منزله چینه ای متشکل از سه لایه افقی محسوب کنیم؛ لایه فن آوری در پائین، لایه فلسفی در لایه بالا و لایه اجتماعی در میان. در این میان، لایه تکنولوژیک اساس و زیربنای لایههای دیگر است. در این نظریه تحویل گرایانه، نظامهای اجتماعی عبارتند از کارکردهای فناوری و نقش انواع فلسفه ها، تبیین نیروهای تکنولوژیک و انعکاس وضعیت نظامهای اجتماعی است.
بنابراین در این دیدگاه، متغییر فن آوری در یک نظام فرهنگی عامل تعیین کننده و الهام بخش است. این عامل در شکل دهی نظامهای اجتماعی نقش تعیین کننده و زیر بنایی دارد و در واقع این فناوری است که محتوا و جهت گیریهای فلسفی را تعیین میکند. در عین حال، الهام بخشی فرهنگهای سرمایه داری در جهان امروز ریشه در هژمونی ایدئولوژیک نظلامهای سرمایه داری است. در این جوامع، نیازها و علائق و ارزشهای فرهنگی طبقه مسلط به عنوان نیازها و علائق و ارزشهای کل جامعه پذیرفته شده است و شک و تردیدی درباره انطباق آن دو وجود ندارد. به عبارت دیگر، هژمونی کنترل از طریق اجماع فرهنگی و دربرابر سلطه فرهنگی قرار دارد که کنترل از طریق اجبار است. درچنین دیدگاهی، فرهنگ و الهام بخشی فرهنگی در هر عصری نهایتاً چیزی جز پذیرش رضایت آمیز ارزشهای طبقه بالا به وسیله عامه مردم در جوامع مختلف نمیباشد (نادری و ابوالقاسمی، 1385: 6-4).
براساس دیدگاه «ریموند ویلیام» الهام بخشی فرهنگی را میتوان در سه عرصه عنوان نمود؛ در بخش آرمان ها و کمال مطلوب که خواهان تجلی ارزشهای عام در عرصه زندگی است، در بخش کردارها که مظهر اندیشه و تفکر انسان میباشند، و نهایتاً در بخش قلمروهای اجتماعی یا شیوه خاص زندگی افراد جامعه (نادری و ابوالقاسمی، 1385: 8-7). در عین حال، الهام بخشی فرهنگی در مقاله حاضر ارتباط تنگاتنگی با صدور فرهنگی انقلاب دارد و میتوان الهام بخشی در سند چشم انداز بیست ساله را با نگاه به صدور فرهنگی اینگونه تعریف کرد: الهام بخشی راهبردی عبارت است از تشریح و ترویج اهداف، آرمان ها، آموزه ها و گفتمان انقلابی به مردمان مشتاق است؛ به طوری که مقوله الهام بخشی بیش از آنکه ناشی از عرضه از سوی جمهوری اسلامی باشد، معلول تمنا و تقاضای ملل دیگر برای شناخت و الگوبرداری از انقلاب اسلامی میباشد و از این رو، الهام بخشی و صدور فرهنگی انقلاب اسلامی متضمن ایجاد انقلاب فیزیکی در سایر کشورها و جوامع نیست، بلکه صدور انقلاب استعاره ای برای اشاعه ارزش ها، هنجارها و رساندن پیام رهایی بخش و آزادی بخش آن به انسانهای علاقمند میباشد. فرایندی که الهام بخش ملتهای مسلمان و مستضعف خواهد بود تا به همان غایتی رهنمون شوند که ملت ایران آن را تجربه کرده است.
الهام بخشی فرهنگی در کشورهای مسلمان برپایه مولفههای ایدئولوژی اسلامی و ترویج حضور معنویت در سیاست استوار است که ارزشهای اسلامی و انسانی را مانند عدالت طلبی، مبارزه با استبداد و استعمار، حمایت از مستضعفین و محرومین را از طریق آگاهی بخشی ملتهای دیگر و آشنا کردن آنها به حقوقشان دنبال میکند. ایدئولوژی اسلامی که منبع اصلی قدرت نرم انقلاب ایران است، ذاتاً خصلتی فرهنگی دارد و زبان مشترک مسلمانان جهان است که فراهم کننده همان ویژگی فراملی انقلاب ایران است و میتواند از این طریق با مسلمانان جهان ارتباط برقرار کند و ارزشهای معنوی و دینی و سیاسی خود را به آنها منتقل کند؛ زیرا مسلمانان جهان از کانال زبان مشترک دین، بهتر مشتری متاع فرهنگی جمهوری اسلامی ایران خواهند شد (جمال زاده، 1391: 67-66). رهبر معظم انقلاب اسلامی، صدور فرهنگی انقلاب و الهام بخشی فرهنگی را به مثابه «صدور فرهنگ قرآنی و انسان ساز اسلام» در نظر میگیرند و الهام بخشی فرهنگی را سدی محکم در برابر توطئههای فرهنگی دشمنان میپندارند (بیانات رهبر معظم انقلاب در 22 تیرماه 1368).
2. سیاستهای نرم افزاری الهام بخشی
2-1. کارآمدی و تأثیرگذاری عملی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران برپایه قدرت نرم بود که ریشه در اعتقادات و باورهای الهی و دینی مردم داشت و توانست بر قدرتهای سخت افزاری پیروز شود. در این راستا، یکی از راههای موثر برای صدور انقلاب تکیه بر قدرت نرم ایران و بهره گیری از آن است تا بتوان با استفاده از فرهنگ اسلامی و ارزشهای اخلاقی و پیامهای انقلاب بر رفتار دیگران اثر گذاشت. انقلاب اسلامی با دستاوردهای منحصر به فردی همچون احیای بیداری اسلامی، اعطای خودباوری فرهنگی، مطرح کردن ژئوپلیتیک جهان اسلام میتواند تاثیرات مهمی در سطح منطقه ای و بینالمللی داشته باشد. انقلاب ایران با طرح شعار نه شرقی و نه غربی از بازیگران مستقل خاورمیانه است و از این نظر میتواند الگویی برای ملتهای منطقه باشد که میخواهند از زیر سلطه حکومتهای دست نشانده بیرون آیند و مستقل باشند. ایران از جمله محدود کشورهای منطقه است که در آن انتخابات برگزار میشود و نظامی دموکراتیک بر آن حاکم است و در همین راستا میتواند با شعار دموکراسی دینی و گفت و گوی تمدن ها به عنوان میانجی بین دنیای سکولار غرب و منطقه بنیادگرا نقش ایفا کند.
2ـ2. فرهنگ و تمدن
تاکید بر فرهنگ و تمدن ایران از دیگرشیوههای موثر برای صدور انقلاب است، ایران کشوری با سابقه تمدنی قدیمی و غنی است و فرهنگ و تمدن ایران به عنوان یک کشور باستانی و نقش آفرین در تمدن جهانی میتواند تاثیر عمیقی بر سیاست خارجی داشته باشد. در واقع، گفتمان فرهنگی و تاکید بر فرهنگ همواره در الهام بخشی به عنوان یک راهکار مطرح بوده است.
2-3. تبلیغ و اطلاعرسانی
تبلیغات یکی از شیوههای اصلی الهام بخشی است؛ اقداماتی نظیر ایجاد بخش رایزنی فرهنگی در سفارت خانه ها و تاسیسات شعبات دانشگاهی در دیگر کشورها در راستای تبلیغ دستاوردهای انقلاب اسلامی میتواند موثر واقع شود. نهادها و سازمان هایی مثل وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و سازمان صدا و سیما میتوانند با برگزاری نمایشگاههای مختلف، متعدد و ارائه دستاوردهای کشور در عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی وعلمی، ساختن فیلم و مستندات متعدد در تبلیغ و صدور انقلاب اسلامی موثر واقع شوند (یزدانی، اخجسته، 1391: 69-66). ابزارهای نرم افزاری الهام بخشی در راستای تقویت قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران را میتوان در پنج بعد؛ تبلیغات، ارائه الگو و مدلی اقتصادی و سیاسی، معرفی موفقیت ها و پتانسیلهای علمی، سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران به کشورهای منطقه و جهان اسلام، بهره گیری از شیوههای نرم افزاری و ابزارهای تمدنی و فرهنگی مشاهده نمود.
3. مولفههای الهام بخشی فرهنگی در جهان اسلام
3-1. فرهنگ و ارزشهای اسلامی
آموزه ها و ارزشهای دینی که هسته اصلی فرهنگ و هنجارهای فردی و اجتماعی ایرانیان را شکل میدهد، مبتنی بر فطرت بوده و پایداری در خور توجهی در مقایسه با دیگر منابع قدرت نرم دارند. از سوی دیگر، فرهنگ اسلامی، گزارههای ارزشی و هنجاری مشترکی میان ایران و بسیاری از جوامع و مردم در کشورهای دیگر و به ویژه کشورهای مسلمان، پیش رو مینهد که زمینه مناسبی را برای درک متقابل و همبستگی و همراهی با اهداف جمهوری اسلامی ایران فراهم میکند. در دوران پس از انقلاب ایران، پیگیری آرمانهای اسلامی در سیاست خارجی، به ویژه در حوزه جهان اسلام و در مسائلی مانند مخالفت با اسرائیل، باعث شده تا بسیاری از روشنفکران و نخبگان و مردم کشورهای اسلامی با جمهوری اسلامی و آرمانهای آن همراهی کنند. از این رو، میتوان گفت ایران به واسطه رسمیت یافتن اهداف و احکام اسلامی در ان، تا حد زیادی توانایی الهام بخشی و جذب دیگر کشورهای اسلامی را یافته است (درخشه و غفاری، 1390: 19-18).
باید توجه داشت که بخش عمده از عوامل تولید کننده یا تقویت کننده قدرت نرم در یک واحد سیاسی معطوف به خرده فرهنگ و نظام ارزش ها و هنجارهای فرهنگی است. از آنجا که فرهنگ و ارزش ها به عنوان مهمترین منبع قدرت نرم تلقی میشوند میتوان جایگاه و موقعیت قدرت نرم یک کشور را با توجه به میزان توانمندی ها و جذابیتهای انگارههای فرهنگی ان مورد سنجش و ارزیابی قرار داد، زیرا فرهنگ یک کشور میتواند برای دیگر کشورها منشاء جذابیت باشد. آنچه اهمیت این موضوع را در این مولفه افزایش میدهد این است که فرهنگ شامل نظام ارزش ها، هنجارها، اعتقادات و اخلاقیات است و این انگاره ها و ارزشهای فرهنگی نظام، توجیهات و اولویت ها را برای زندگی فردی و اجتماعی معین میسازد و از سویی، دستگاه سیاست خارجی کشورها هنگام تصمیم گیری ها بیشتر بر اساس ترجیهات و اولویتهای فرهنگی عمل میکنند، در نتیجه میزان پتانسیل موجود در انگارههای فرهنگی میتواند جذابیت خاصی را در افکار عمومی جهان ایجاد نموده و از آن طریق دستگاه سیاست خارجی به راحتی میتواند جذابیت خاصی را در افکار عمومی جهانی ایجاد نموده و از آن طریق دستگاه سیاست خارجی به راحتی میتواند اهداف و منافع خود را بدون کاربرد زور و با کمترین هزینه تعقیب نماید (پوراحمدی، 1389: 306). با این تفسیر، الهام بخشی فرهنگ و ارزشهای بومی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای منطقه و جهان اسلام میتواند ضریب نفوذ و میزان قدرت نرم جمهوری اسلامی را در افق 1404 ارتقاء بخشد و با اشاعه مبانی قدرت نرم فرهنگی ایران در جامعه بینالملل از طریق الهام بخشی، زمینههای تاثیر گذاری سیاسی ایران را دوچندان میسازد..
3-2. الگوی مردم سالاری دینی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران که با حضور گسترده مردم روی داد و در واقع یکی از مردمی ترین انقلاب های تاریخ به شمار میآید، شرایط برای مشارکت سیاسی مردم به عنوان یکی از خواسته های مهم تاریخی آنان آماده گردید. رهبری انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) همواره در خصوص نقش مردم در تعیین سرنوشت خود تأکید مینمود. در عین حال باید توجه داشت که وظیفه و مأموریت جمهوری اسلامی تنها ایجاد یک جامعه و دولت الگوی اسلامی در درون ایران نیست بلکه رسالت و مسئولیت بزرگتر و مهمتر معرفی و ترویج این مدل و الگوی دولت توسعهیافتۀ عدل اسلامی به سایر ملتها و کشورهاست؛ زیرا، حکومت اسلامی، مانند خود دین اسلام فراگیر و جهانشمول است و به جغرافیا و ملت و نژاد خاصی محدود و منحصر نمیشود. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک جامعۀ الگو و نمونه، الهامبخش سایر ملتها و کشورها برای برپایی و ایجاد جامعه و دولت مشابه خواهد شد. جمهوری اسلامی که الهامبخش سایر جوامع بوده است و ملتها و کشورهای دیگر از آن الگوبرداری خواهند کرد، یک دولت یا حکومت اسلامی است. دولتی که برخلاف ملت- دولت مدرن که ماهیتی سکولار و عرفی دارد و بر پایۀ ملیگرایی استوار شده است، ماهیتی اسلامی داشته که ایدئولوژی مشروعیتبخش آن، اسلام شیعی است. مهمترین ویژگی و عنصر هویتبخش این نظام سیاسی که مشروعیت خود را از دین و شریعت اسلام کسب میکند، اسلامی بودن آن است. مهمترین ارزشی که جمهوری اسلامی بهعنوان یک دولت اسلامی واجد، حافظ و مروج آن است، عدالت است؛ عدالت دربرگیرنده و متضمن سایر ارزشها و فضائل انسانی و اجتماعی نیز است. بنابراین، دولتی که به عنوان الگو در داخل باید ایجاد گردد و الهامبخش دیگران باشد، «حکومت عدل اسلامی» است. اهمیت این ارزش و اصل به اندازهای است که رهبر انقلاب اسلامی آن را شاخص سیاست خارجی جمهوری اسلامی میداند. ارائه و معرفی الگوی حکومت عدل اسلامی بهصورت مسالمتآمیز از طریق گسترش ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی، به سه طریق اهداف الهام بخشی انقلاب اسلامی را تأمین میکنند؛
الف. ایجاد و استقرار یک دولت عادل و جامعه الگوی اسلامی، بیانگر امکانپذیری و کارآمدی الگوی حکومتی اسلام، ارزشهای اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی در جهان معاصر و نظام ناعادلانه بینالمللی است؛ بهطوریکه محقق ساختن جامعه و دولت شاهد و الگوی اسلامی در قالب جمهوری اسلامی ایران، سازوکار و شیوۀ اثبات عملی ارزشها و آرمانهای گفتمان انقلاب اسلامی و اشاعه و گسترش آن در سطح منطقهای و بینالمللی است. فرایندی که درنهایت، به تشکیل جامعۀ جهانی اسلامی تحت حاکمیت دولت مهدوی منجر خواهد شد. این امر نیز به معنای شکلگیری و استقرار نظم مطلوب جمهوری اسلامی است که منافع معطوف به نظم جهانی آن را تأمین میکند.
ب. گسترش ارزشهای دولت اسلامی عادل، بهویژه عدالتخواهی و سلطهستیزی، ضریب امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را افزایش میدهد. چون، با صدور الگوی مقاومت جمهوری اسلامی ایران به اردوگاه سلطهستیزان، فرهنگ و گفتمان مقاومت علیه سلطهگران و مستکبران فراگیر میشود. رواج و رونق گفتمان ضد هژمونیک به معنای بازدارندگی در مقابل تهدیدات امنیتی نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی است. افزون بر این، با شکلگیری اتحاد سلطهستیزان و اتحاد و ائتلاف ضد هژمونیک، فرصت و امکان موازنهسازی در برابر هژمونی سلطهگر در سطح نظام بینالملل، توسط جمهوری اسلامی فراهم میگردد. تشدید و تقویت مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین از یک سو، و توسعۀ همکاریهای ایران و آمریکای لاتین از سوی دیگر، در این راستا تحلیل میگردد.
ج. فراگیر شدن فرهنگ و گفتمان مقاومت در سطح منطقهای و بینالمللی به معنای گسترش حوزۀ نفوذ و دامنۀ منافع و قدرت ملی جمهوری اسلامی به فراسوی محیط پیرامونی آن است (فیروزآبادی و رادفر، 1388: 134-131).
3-3. الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت
در متن سند چشم انداز بر توسعه یافتگی تاکید زیادی گشته است و سه بار از لفظ توسعه بهره گرفته شده است و در اصل اول سند چشم انداز بیست ساله آمده است: «توسعه یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی»(اصل اول سند چشم انداز)در عین حال، در مقدمه سند چشم انداز بیست ساله، افق و آینده اقتصادی و توسعه جمهوری اسلامی ایران این گونه ترسیم شده است:
«در چشم انداز بیست ساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فن آوری در سطح منطقه» (مقدمه سند چشم انداز)
از آنجایی که در متن سند چشم انداز، توسعه یافتگی همنشین هویت اسلامی و انقلابی است و با دو ویژگی اسلامیت و ایرانیت قرار است به عنصری الهام بخش در جهان اسلام تبدیل گردد، میتوان استنباط نمود که الگوی توسعه الهام بخش جمهوری اسلامی ایران در سند چشم انداز، «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» خواهد بود و این الگو میتواند بسترهای الهام بخشی و درونی سازی مقتضیات ارزشی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را در جهان اسلام و منطقه فراهم آورد.
مولفههای تاثیرگذار قدرت در قوام و نقش آفرینی نظامهای سیاسی نسبت به گذشته تغییر یافته و مولفههای توسعه ای، همچون توانایی و کارآمدی دولت ها در تامین رفاه و پیشرفت شهروندان، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. در چنین فضایی، شرط توفیق برنامههای توسعه ملس منوط به ایجاد تعامل پویا و تعادل هم افزا میان ضرورت ها و نیازهای داخلی برای توسعه از یک شوء و الزامات ناشی از روندهای پر قدرت اقتصاد جهانی از دیگر سو و مهمتر از همه، هوشیاری لازم برای برون رفت از چنبره متداخل غیر توسعه ای میباشد که از درون و برون، منطقه خاورمیانه را به یکی از مناطق بحرانی در جهان تبدیل کرده است. دورنمای توسعه ملی ایران حاکی از ضرورت و خواست تغییر جهت اساسی از نگرش صرف سنتی امنیت محور به نگرش توسعه محور تعاملی با جهان ضمن حفظ ملاحضات امنیتی و تلاش برای برون رفت از فضای ضدتوسعه ای مسلط بر خاورمیانه است. تصویب سند چشم انداز بیست ساله در ایران، حاکی از وجود گرایش قدرت مندی است که با درک تحولات جهانی در مسیر توسعه و ارتقای رفاه کلی از یک سو و نیز تحولات گسترده داخلی که خواستار کارآمدی نظام درتامین امنیت، رفاه و توسعه، یعنی عناصر قدرت نرم هستند، از دیگر سو توانسته است اجماع ملی نسبی مبنی بر محوریت توسعه ای برون گرا و تعاملی، ایجاد نماید. در واقع سند چشم انداز نشانه آن است که جمهوری اسلامی ایران در صدد کسب قدرت نرم، یعنی ابزارهایی برای توسعه گرایی میباشد که در نتیجه میتواند به کارآمدی اقتصادی، تامین امنیت و رضایت بیشتر شهروندان منجر شود و برای این منظور، ناگزیر از تعامل سازنده با جهان است. سند چشم انداز بیست ساله به عنوان یک راهنمای استراتژی کلای و بلند مدت ملی، درصدد حرکت در مسیر توسعه ایبرون گرا از طریق تعامل سازنده با جهان به منظور کسب امکانات و رفع موانع و تهدیدات توسعه ملی میباشد. سیاست خارجی، محل و ابزار ایجاد تعادل پویا و تعامل هم افزا میان ضروریات داخلی و الزامات بینالمللی توسعه ملی است (موسوی شفایی، 1387).
سیاست خارجی توسعه گرا مبتنی بر الهام بخشی، ناشی از ضرورتهای عمدتاً بینالمللی و مواجه با چالشهای اساساً داخلی است. جوزف نای مدعی گشته است که یک توسعه کارمد و الگوی توسعه میتواند الگو باشد و دیگران را جذب کند (درخشه و غفاری، 1390: 22). از این رو، الهام بخشی توسعه کارآمد ایرانی در قالب «الگوی اسلامی پیشرفت» میتواند قدرت نرم ایران را ارتقاء بخشد. به اعتقاد برخی از نویسندگان توسعه کارآمد و الهام بخشی آن در جهان اسلام و منطقه پیرامونی ایران، میتواند به ایران در سه عرصه کمک نماید؛ امنیت، اعتبار و امکانات. بنابراین روح و فرهنگ رشد و توسعه در محیط داخلی، پیرامون و محیط بین الملی میتواند به ارتقاء موقعیت ایران کمک نماید (سجادپور، 1382، ج2: 92).
3-4. معناسازی و پویایی فکری
در اصل هفتم سند چشم انداز بر عناصر «نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی» به مثابه یکی از راهبردهای الهام بخشی یاد شده است و با توجه ماهیت سند چشم انداز، این نواندیشی ها و پویایی فکری باید در راستای «تحقق آرمان ها و اصول قانون اساسی»(مقدمه سند چشم انداز) و «اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی»(اصل اول سند چشم انداز)، صورت پذیرد. نواندیشی دینی، معناسازی و پویاییهای فکری میتواند زمینههای الهام بخشی را از طریق آگاهی بخشی و رهایی بخشی ملتهای دیگر فراهم نماید و دستاورد آن، ارتقاء قدرت نرم افزاری و نقش آفرینی موثر جمهوری اسلامی ایران باشد. جوامع مختلف بسته به اینکه نسبت به هستی چه بینشی داشته و چه معنایی برای زندگی قائل هستند و چه ارزش هایی را بر جهان حاکم میدانند، سبک و اسلوب خاصی را انتخاب میکنند. در این میان، زبان و ساختن مفاهیم یکی از حاملهای فرهنگی است که در سه بعد وجودی خویش «گفتاری یا شفاهی، مکتوب و ذهنی» از عوامل مهم انتقال فرهنگی است. درعین حال، زبان امکان تولید مفاهیم، ایده سازی و نواندیشهای زبانی را فراهم میآورد و بسترهای انتقال پیام را مهیاء میسازد.
به نظر برژنیسکی کشوری که دارای پیام و سخن در عرصه بینالمللی است، دیگران را مخاطب خود میکند و سرانجام توفیق مییابد. در واقع، قدرت جذب کنندگی به مثابه پایه و کانون قدرت نرم، میتواند بر مبنای گیرایی ایدههای دیپلماسی عمومی یک کشور باشد. اگر فرهنگ و ایدئولوژی چنین کشوری جذاب باشد، دیگر کشورها اشتیاق بیشتری در پیروی از ایدههای آن نشان خواهند داد. همچنین اکر آن کشور قادر باشد هنجارهایی بینالمللی برقرار کن که با جامعه اش همخوانی داشته باشد، احتمال اینکه در درون خود ناگزیر به تغییر دادن این هنجارها شود، کاهش مییابد. به تبع این هنجارها، هویت، نقش و منافع چنین عاملی نیز تثبیت میشود. شاید بتوان عمده ترین و مهمترین طرح جمهوری اسلامی ایران در زمینه سیاست خارجی را معنویت گرایی و مردم محوری به صورت همزمان دانست. چنین گرایشی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بیش از آن که ابزار و روشی ناگزیر در دنیای جهانی شده به شمار رود، گزاره ای بایسته و هنجار غیرقابل چشم پوشی برآمده از بنیاد ایدئولوژیک آن بوده و پیامد ذاتی آن است. در واقع، مهمترین ایده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، سرشت اسلامی و انقلابی است که در تار و پود آن تنیده شده و در برنامه ها و رفتارهای آن نمایان است.
معناسازی، الهام بخش کنشهای فردی و جمعی است که خود پیامدهای فراوانی را در زندگی اجتماعی و سیاسی به همراه دارد. ایجاد حساسیت به مسائل خاص، تعریف آن مسائل و تبدیل آنها به کانون توجه همگان، اصولاً پدیده ای نرم افزاریاست. یک کشور ممکن است به این دلیل به اهداف جهانی خود برسد یا آسان تر به آنها دست یابد که دیگران میخواهند از آن پیروی کنند. بنابراین، تنظیم دستور کار و سامان دهی به وضعیت سیاست جهان از مهمترین توانایی ها در زمینه قدرت نرم و دیپلماسی عمومی به شمار میرود. جمهوری اسلامی ایران نیز تاکنون توانسته است در مواردی بر دستورالعمل سیاست جهانی و روابط بینالمللی یا منطقه ای تاثیرهای مهمی برجای بگذارد. برای نمونه ایران با مطرح کردن مسئله «مقاومت» در برابر اشغالگری و تجاوزگری رژیم صیهونیستی، آن را به گفتمان عمومی مردم منطقه خاورمیانه تبدیل کرده و توانستند روند برنامه سازش در منطقه را که آمریکا از آن حمایت میکند، متوقف یا مخدوش کند. ابتکار اعلام جمعه پایانی ماه مبارک رمضان به نام «روز قدس» از سوی امام خمینی(ره) نیز باعث زنده نگه داشتن یاد فلسطین و انتفاضه به عنوان مسئله اصلی و مشترک همه مسلمانان در سراسر جهان اسلام و فراتر از آن شده است (درخشه و غفاری، 1390: 23-25).
3-5. عرضه جامعهای اخلاقی
در بند هفتم سند چشم انداز آمده است که ایران در سال 1404 کشوری با جامعه اخلاقی است. ایجاد جامعه اخلاقی، هدف بزرگ پیامبران خدا بوده و پیامبر اکرم در این زمینه میفرمایند؛ «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» یعنی برای تمام کردن اخلاق مبعوث شدم. در جامعه اخلاقی، انسان ها با آرامش و احساس امنیت و بدن دغدغه زندگی خواهند کرد. در جامعه ای که اخلاق در آن حاکم است، امنیت در همه ابعاد آن به اوج میرسد و افراد در آن احساس برادری دارند. تصریح خداوند بر «انما المومنون اخوه و اصلاح ذات البین»، به این مفهوم است که اگر مشکلی در روابط افراد پدید آمد «فاصلحوا بین اخویکم» چراغ راه بوده و با این شیوه است که یک جامعه اخلاقی پدید میآید (علایی، 1391: 22). با این اوصاف، جامعه اخلاق گرا برای پیمودن شیوه و سبک زندگی سالم، نیازمند الگو و مدل مناسب است. این الگو و مدل در قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) است. پیامبر اکرم(ص) از سوی خدا با بهترین منزلتهای اخلاقی معرفی شده است و ایشان خود را به عنوان رسول و سفیر الهی مامور به تعلیم انسان و ساختن یک جامعه اخلاقی میداند (قصری و دوستدار، 1388: 73).
با ورود مدرنیته به فضای اجتماعی و فرهنگی زندگی انسانها، به آرامی سبک خاصی از زندگی رشد کرد که از جذابیتهای هماهنگ با طبیعت تنوع طلب انسان برخوردار بود. این سبک که در کل، سبک غربی نام گرفت، در بخشهای مختلف مغرب زمین به شیوههای کم و بیش همانند، رسوخ یافت و به دلیل جذابیتهای پیشرفت و توسعه غربی، به نوعی همراه تفکیک ناپذیر مدلهای توسعه غرب قلمداد شد. شاید به یقین بتوان گفت که سبک زندگی آمریکایی، یکی از مهم ترین ابزارهای مقابله با رقیب ایدئولوژیک خود، یعنی شوروی و در حقیقت شرق کمونیستی در برابر غرب لیبرال در طول جنگ سرد بود (گلشن پژوه، 1391: 135- 134).
سبک زندگی مبتنی بر خلاقیت و آزادی کنش گر در ساختن هویت خود از طریق انتخابهای مصرفی است و پذیرش معیارها و گزینشهای تبلیغی جمهوری اسلامی از جامعه اخلاقی ایرانی در شکل دهی به شیوه زندگی و هویتش از جمله دلایل هژمونی گفتمان سبک زندگی جموهری اسلامی در جامعه ایرانی بوده است(پورسعید، 1388: 154) و پتانسیلهای بالایی سبک زندگی و جامعه ایده آل اخلاقی جمهوری اسلامی ایران که دارای پشتوانههای غنی اسلامی و بومی است، میتواند زمینههای هژمونیک شدن سبک جامعه اخلاقی مدنظر جمهوری اسلامی در کشورهای پیرامونی و جهان اسلام گردد و با الهام بخشی این نوع از سبک زندگی، میتوان هنجارها، اصول و باورهای ارزشی، جهان بینی و مقتضیات فرهنگی را با آن صادر کرد و در مسیر الهام بخشی سبک زندگی، پایههای قدرت نرم ایران را مستحکم نمود.
الهام بخشی فرهنگی در زمینه سبک زندگی و صدور سبک زندگی مبتنی بر فرهنگ بومی کشور میزبان، ارتقاء توان قدرت نرم کشور را به همرا دارد. به همین دلیل، «جامعه اخلاقی» درسند چشم انداز بیست ساله به معنای الهام بخشی سبک زندگی اسلامی و مبتنی بر مقتضیات جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی ایران است که قابلیت الهام بخشی مضاعفی دارد و از این طریق میتواند به مثابه یکی از منابع بازتولید و ارتقاء دهنده قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران عمل کند (نک. به نمودار شماره 1).
نتیجه گیری
با بررسی سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران میتوان دریافت که مولفه «الهام بخش بودن» در متن سند چشم انداز، یکی از راهبردهای اساسی ارتقاء توان ملی و قدرت نرم افزاری جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 میباشد. الهام بخشی فرهنگی را میتوان تشریح و ترویج اهداف، آرمان ها، آموزه ها و گفتمان انقلابی به مردمان مشتاق تعریف کرد به طوری که مقوله الهام بخشی بیش از آنکه ناشی از عرضه از سوی جمهوری اسلامی باشد، معلول تمنا و تقاضای ملل دیگر برای شناخت و الگوبرداری از انقلاب اسلامی میباشد. الهام بخشی فرهنگی در کشورهای مسلمان برپایه مولفههای ایدئولوژی اسلامی و ترویج حضور معنویت در سیاست استوار است که ارزشهای اسلامی و انسانی را مانند عدالت طلبی، مبارزه با استبداد و استعمار، حمایت از مستضعفین و محرومین را از طریق آگاهی بخشی ملتهای دیگر و آشنا کردن آنها به حقوقشان دنبال میکند. الهام بخشی و صدور فرهنگی انقلاب نیازمند ابزارها و شیوه هایی برای اشاعه هستند و با توجه به پیوست فرهنگی الهام بخش بودن در سند چشم انداز، شیوههای الهام بخشی به صورت نرم افزاری و راهبردهای فرهنگ محور صورت میگیرد که از ان جمله میتوان به مواردی همچون؛ صدور فرهنگی انقلاب از طریق تبلیغ، ارائه یک الگو و مدل نمونه، استفاده از ابزار فرهنگ و تمدن، تاکید بر پتانسیلهای اسلامی و تواناییهای ایران به عنوان یک بازیگر موثر در منطقه جهان اسلام، شیوههای نرم افزاری و مبتنی بر قدرت نرم اشاره داشت. الهام بخشی در بند هفتم سند چشم انداز بیست ساله دارای مولفههای فرهنگی است که بر توان نرم افزاری و قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران میافزاید و مولفههای الهام بخشی با بسترسازی و ایجاد زمینههای مناسب برای الگو شدن هنجارها و ارزش ها، و جهان بینی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای منطقه و جهان اسلام، ضریب تاثیرگذاری و نفوذ فرهنگی ایران را ارتقاء بخشیده و بخش هایی از پتانسیلهای بالقوه را بازتولید میکند و از آن جمله میتوان به مولفه هایی همچون؛ فرهنگ و ارزشهای اسلامی، الگوی مردم سالاری دینی، تحکیم توسعه کارآمد و ارائه الگوی پیشرفت، نواندیشی دینی، معناسازی و پویایی فکری(رهیافت مفهوم سازی) و ترویج جامعه اخلاقی اشاره کرد.